دغدغه های زندگی
سلام مامانی ببخش اگه دیر به دیر خاطراتت رو ثبت میکنم این روزا سرم خیلی شلوغه یه چند روزی رفتیم مسافرت والان هم باید برم لباس فرم آجی مهسا رو بدوزم آخه اصلا از دوخت بیرون خوشم نمیاد نه اینکه خودم خیلی حرفه ایم خخخخخخ در ضمن دو تاجشن عروسی در پیش داریم باید لباس مجلسی هم بدوزم تا زه خاله جون فاطمه هم سفارش دست وپابند برای حنا بندون دخترش (سمیرا خانم) داده بود باید براش تزیین میکردم خوشبختانه کار تزیینات دست وپا بند ها تموم شده بزودی عکساش رو توی وبت میزارم متاسفانه این رسم و رسوم دیگه داره کمرنگ میشه مامان بزرگت یعنی مامان مامانی برام تعریف کرده که اون قدیما وقتی عروسی برگزارمیشد فقط یه روز رو جشن نمی...
نویسنده :
مامان مریم
9:51